فکر میکنم همه ما وقتی کلمه استارتاپ رو میشنویم ته ذهنمون یه تعریف خلاصهای براش داریم. راحتتر بگم همه ما از قبل یک ذهنیتی از تعریف استارتاپ داریم. اما بیاین یکم اطلاعاتمون رو بیشتر کنیم و به صورت تخصصیتر به معنا و مفهوم استارتاپ و جنبههای مربوط به اون رو باهم بررسی کنیم.
پس ای جوینده دانش! با من همراه شو تا باهم استارتاپ رو کالبدشکافی کنیم! بزن بریم:)
اگه علاقه ای به خوندن نداری گوش کن 🙂
ضرورت استارتاپ در زندگی!
شرکتهای نوپا روی زندگی مردم و در کل جامعه تاثیر زیادی دارن و میتونم بگم بیشتر اونها حتما برای انسانها ضروری هستند. اما بیاین بررسی کنیم و ببینیم واقعا اهمیت استارتاپها برای جامعه چیه؟
فناوری پیشرفته
استارتاپها برخلاف بیزینسهای دیگه به صورت سنتی پیش نمیرن و ترجیح میدن از فناوریها و ابزارهای جدید و نوین برای پیشرفت و گسترش استارتاپشون بیشترین بهره رو ببرن. به همین خاطر هم سرعت پیشرفتشون بالاست و هم با استقبال جامعهای که به فناوری و آسودگی علاقه دارن روبهرو میشن. حتی یک استارتاپ میتونه به عنوان معرف یک شرکت دانش بنیان یا یک فناوری جدید استفاده بشه.
تقویت تولید کالاها و خدمات
طی گزارش سال ۲۰۱۷ مرکز تحقیقات اقتصادی، در دفتر سرشماری ایالات متحده، دریافتند که شرکتهایی که دارای رشد بالایی هستن به طور نامتناسبی جوان هستن و به تولید و رشد بهرهوری کمکهای زیادی میکنن.
این مورد نشون میده که اکثر پایهگذاران یک استارتاپ افراد جوان هستن و جوان بودن این افراد دلیل به بی تجربه بودن نیست و افراد جوان هم در استارتاپها شکوفا میشن و به تقویت تولید کالاها و خدمات یک جامعه منجر میشن.
بازارهای جدید
وقتی یک استارتاپی به خوبی شناخته می شود و محصولات و خدمات جدیدی رو به مردم ارائه می کند باعث ایجاد بازارهای جدیدی در جامعه می شود! به عنوان مثال استارتاپ اسنپ باعث ایجاد روشی نوین در سیستم حمل و نقل در کشور شد و با ورود اونها ما شاهد بازار جدیدی توی حوزه حمل و نقل عمومی شدیم.
افزایش اشتغال
به طور قطع میتونم بگم که وقتی استارتاپ موفقی شکل میگیره افراد زیادی به صورت مستقیم و غیرمستقیم صاحب شغل میشن. چون علاوه بر اینکه بازارهای جدیدی ایجاد شده منجر به ایجاد کالاهای جدید هم میشه که اگه مورد توجه مردم قرار بگیره ممکنه در شهرهای کشور نمایندگی ایجاد بشه و یا حتی بینالمللی بشه!
تأثیرات مستقیم محلی
شروع یک استارتاپ علاوه بر اینکه با استفاده از فناوریهایی مثل اینترنت برای جامعه مفید واقع میشه. تاثیر و تغییر مستقیمی روی مناطق محلی خودش میزاره. اونها باعث به ارمغان امدن ثروت و ورود تعداد زیادی از فارغ التحصیلان و متخصصان باتجربه از سایر مناطق رو که به دنبال فرصتهای شغلی هستن در منطقه خود هستند
ویژگی افراد موفق در استارتاپ
در ادامه به بررسی ۵ ویژگی بارز و ضروری کارکنان و اعضای یک کسب و کار جدید که موفقیت تیم رو در پی خواهد داشت میپردازیم.
میل شدید به یادگیری داشته باشن !
رهبران کسب و کارهای تازه، همواره به دنبال افرادی هستند که در آغاز کار با یکسری تکنیک های ابتدایی آشنا باشند.طبیعتا اکنون هم چنین افرادی رو در اختیار دارن.اما مسئله مهم تر، داشتن میل شدید و تمایل به یادگیری در این افراد هست. اگه هریک از اعضای تیم همواره در حال تلاش برای یادگیری باشند؛ به مرور زمان طرز فکر درست و آیندهنگرانه پیدا میکنن.
شور و شوق کافی داشته باشن!
باید توصیه کنم، اگه به این کار علاقه ندارین واردش نشین. چون این مسیر، دارای پستیها و بلندیهای زیادی هست. اگه علاقه ، شور و شوق کافی نداشته باشین ممکنه از تغییرات یا دشواریهای پیش رو خسته بشین و دیگه نتونید برای تیمتون مفید واقع بشین. همچنین به یاد داشته باشین، این شور و شوق در کارتان رو نه کسی میتونه به شما یاد بده و نه کسی میتونه اون رو به شما بده.
ریسک پذیر باشن!
در ابتدا باید معنای واقعی ریسکپذیری در استارتاپ رو دریابیم. ریسکپذیری تو این حوزه به این معناست که راههای دستیابی به هدف متفاوته . اما هدف کسب و کار همیشه واضح و ثابت هست. ممکنه برای رسیدن به هدفمون حتی راههایی رو امتحان کنیم که از قبل به اون فکر نکرده بودیم. و این یعنی ریسک کردن! حتی اگه راهی که رفتید با شکست مواجه شد. به عقب برگردید و راه دیگهای رو امتحان کنین.
از خودگذشتگی داشته باشن!
با نگاهی به زندگی رهبران استارتاپهای موفق و بزرگ میبینیم که، سختیهایی رو متحمل شدن. اونها از علایق و خواستههای شخصی و حتی سرگرمیهای خودشون گذشتن. گاهی اوقات نخوابیدن و ساعتها بیدار موندن تا به موفقیت فعلی دست یافتن. شما حاضرید برای رسیدن به موفقیت در هر زمینهای، چه چیزی رو فدا کنید؟ آیا میتونید سختیهای مسیر موفقیت رو بخاطر شیرینی پیروزی تحمل کنین؟ اگه جوابتون مثبته نیمی از راه رو طی کردید! تبریک میگم بهتون.
استقامت و پافشاری داشته باشن!
کارآفرینان موفق توی مسیری که انتخاب کردن، هیچوقت ناامید نشدن. اونها تسلیم نشدن و دست از تلاش برنداشتن. استمرار و ممارست توی مسیر موفقیت به اندازه هدف انتخابی مهم هست.
ببین تیپت به استارتاپ میخوره؟!
عاقا بیاین کالبدشکافی کنیم و انواع تیپ های شخصیتی موفق توی استارتاپ رو بررسی کنیم ببینیم کدوم تیپها به استارتاپ میخورن! با ما همراه باشین.
تست MBTI برای طبقه بندی انواع تیپ های شخصیتی، توسط مایرز و بریگز تهیه شده. شاید بشه با استفاده از این مقیاس،کمی تخصصی تر بتونیم افراد خاصی که به دنبال اون هستیم پیدا کنیم. این تست از چهار معیار اصلی تشکیل شده:
۱٫ برونگرا (E) یا درونگرا (I)
اولین حرف از کد چهار حرفی تیپ شخصیتی شما در تست MBTI مشخصکننده درونگرایی یا برونگرایی در شماست. در این سیستم درونگراها رو با حرف (I) اولین حرف کلمه Introvert و برونگراها رو با حرف (E) که اولین حرف کلمه Extravert هست. نشون میدن.
۲٫ شهودی (N) یا حسی (S)
این مورد نوع درک و برداشت شما رو از جهان و اطلاعات نشون میده. افراد حسی رو با حرف S که اولین حرف کلمه (Sensing) هست و شهودیها رو با حرف N که دومین حرف کلمه Intuition)) هست نشون میدیم.
۳٫ ادراکی (P) یا قضاوتی (J)
این دو صرفا نشوندهنده سبکزندگی و رفتارهایی هستن که دیگران در دنیای بیرونی و جامعه از ما مشاهده میکنن. (J) حرف اول کلمه (Judging) و (P) حرف اول کلمه (Perceiving) هست.
۴٫ احساسی (F) یا منطقی (T)
همه دارای این دو ویژگی احساسی و منطقی بودن هستن، اما اینکه در یک فرد کدوم مقیاس به دیگری غلبه داره، شخصیت تفکری یا احساسی رو شکل میده. حرف (T) اولین حرف واژه (Thinking) و حرف (F) اولین حرف کلمه (Feeling) هست.
هر معیار با حروف اول اون، به صورت ۱۶ تیپ چهارحرفی مثلا ISTP ، نمایانگر تیپ شخصیتی فرد خواهد بود. من معنی کوتاهی از هر کدوم رو براتون ذکر کردم ولی لازم نیست کلی درمورد رفتارهاتون فکر کنین و بفهمین کدوم یکی از این ۱۶ تیپ شخصیتی رو دارین. کافیه به اینجا (لینک یکی از سایتهایی که تست MBTI انجام میده) برید و تست MBTI که شامل تعدادی سوال هست رو جواب بدین. بعد از تست درمورد تیپ شما (چهار حرف لاتین مثلا INTJ ) توضیح داده شده. به همین راحتی میشه تیپ شخصیتی خودتون رو مشخص کنین. همچنین این ۱۶ تیپ رو در چهار گروه دیگه دستهبندی میکنن.تا شغلهای ایدهآل متناسب با تیپهای شخصیتی مشخص بشه. در ادامه توضیح کوتاهی درمورد هر گروه میدم.
۱٫عمل گرایان
افراد عملگرا به کارهایی که بتونن با استفاده از سیستم های منطقی به نتایج محسوسی برسن، تمایل دارن. عملگرایان موفق در استارتاپها میتونن شغلهایی با عنوان مدیرفروش، مدیرکل و مدیر سیستم و …نیز داشته باشن. از بین این افراد، تیپ های شخصیتی ESTP، ISTJ و ESTJ برای استارتاپ مناسب ترن.
۲٫مراقبان
این تیپ افراد، از انجام کارهایی عملی که به دیگران کمک میکنه، لذت میبرن. مراقبان موفق توی استارتاپها میتونن حرفههایی همچون طراحدکور، مدیراجرایی و یا کارشناس خدمات و… نیز داشته باشن. از بین این افراد، تیپهای شخصیتی ESFP، ISFJ بهتر هستن.
۳٫نظریه پردازان
نقش این افراد توی یک تیم استارتاپی بیشتر از سایرین اهمیت داره. چون این افراد کارهایی رو دوست دارن که دراون ایدههای جدید و خلاق ارائه میکنن. یک استارتاپ، از ابتدای راهاندازی تا رسیدن به موفقیت، به وجود افرادی خوش ذوق و با استعداد و خلاق نیاز داره. نظریهپردازان موفق توی این حوزه افرادی با حرفههایی همچون مهندسنرمافزار، کارآفرین، کارگردان یا تهیه کننده، توسعهدهنده نرم افزار، نویسنده، قاضی، جراح و یا معمار نیز هستن. تیپ شخصیتی چنین افرادی INTP، ENTP، INTJ وENTJ هست.
۴٫انرژی بخش و حامی
افراد انرژیبخش و حامی،دوستدار فعالیتهایی هستن که توی اون به بهبود زندگی افراد کمک میکنن.و دنیا رو به جای بهتری برای زندگی کردن تبدیل میکنن.این افراد میتونن شغلهایی مثل انیمیشنساز، نویسنده و طراح دکوراسیون داشته باشن.از بین این تیپ افراد، تیپهای شخصیتی INFP و INFJ برای اضافه شدن به تیم استارتاپی مناسب ترن.
اگه تا به حال تست MBTI رو امتحان نکردین. و از تیپ شخصیتی خود آگاه نیستین. پیشنهاد میکنم همین حالا تیپ شخصیتی MBTI خودتون رو مشخص کنین ؛)
مهمترین دلایل موفقیت استارتاپ ها چی میتونه باشه؟
بهتره بدونیم که چه چیزهایی و چه فاکتورهایی توی موفقیت استارتاپها نقش داره؟ باید بگم که کسایی توی استارتاپ موفق میشن که به تمام جوانب کارشون و حوزه کسب وکارشون توجه داشته باشن. از عوامل مهم و تاثیرگذار در موفقیت استارتاپ ها:
۱- مدیریت منابع مالی
مثلا یکی از عوامل مهم و تاثیر گذار توی موفقیت استارتاپها، مدیریت منابع مالی هس. اینکه یک بنیانگذار استارتاپ چه کارهایی بهتره انجام بده تا از سرمایهای که داره به خوبی استفاده کنه و از اون در جهت موفقیت و پیشرفت بیزینس خودش بهره ببره!
۲- تحلیل رقبا
همچنین تحلیل رقبا و رصد رقیبان میتونه اطلاعات بسیار ارزشمندی رو در مورد کسب وکارتون در اختیار شما قرار بده. این اطلاعات میتونه شامل قیمتگذاری کالاها و خدمات مشابه شما و رقیبانتون تا فوت و فنهای جلب رضایت مشتری و غیره باشه.
۳- اصلاح و گسترش ایده
باید این نکته رو یادتون باشه که ایده اول لزوما ایده نهایی نیست. استارتاپ های موفق با استفاده از فاکتورهایی مثل نظرسنجی مردمی، آزمون و خطا و تست محصولشون سعی میکنن عیبها و کم و کسریهای محصول رو با استفاده از خود مردم و مخاطب اصلاح و محصولی به درد بخور به جامعه ارائه کنن.
ما در این مقاله این عوامل رو به صورت مختصر بیان کردیم اما اگه دوست داشتین بیشتر درمورد رمز و راز موفقیت استارتاپها بدونین توصیه میکنم مقاله مهم ترین عامل موفقیت یک استارتاپ چیست؟ سایت نوباوه رو که شامل مجموعهای کامل از عوامل موفقیت استارتاپهاست رو مطالعه کنین.
چه چیزی باعث زمینخوردن یک استارتاپ میشه؟!
چیزی که تقریبا همه بنیانگذاران استارتاپها ازش واهمه دارن! تنها افرادی که توی کسب و کارشون خوب عمل نمیکنن و مدیریت ضعیفی دارن در استارتاپشون شکست میخورن. چرا؟ بیاین چند مورد رو براتون بگم:
۱- مشکلات محصول
یکی از مهمترین دلایلی که یک استارتاپ رو با شکست مواجه میکنه، مشکلات محصولاتی که تولید و یا ارائه میده هست. بعضی مواقع استارتاپ هایی هستن که یکم توی عرضه محصول به بازار عجله میکنن درحالی که محصول هیچ دردی از مخاطب دوا نمیکنه و یا برخی دوست دارن تمام کارهای تولید محصول رو چندماه به صورت مخفیانه انجام بدن و بعد یهو به بازار عرضه کنن اینم میتونه مشکلاتی مثل کامل نبودن محصول و باب میل نبودن مخاطب داشته باشه که باید بهش توجه کرد.
۲- مدیریت ضعیف
همچنین یک مدیر بیمسئولیت و با قدرت تدبیر ضعیف، هیچ وقت نمیتونه اعضای تیم استارتاپی رو به تلاش و ایده پردازی و خلاقیت و یا مطالعه بیشتر ترغیب کنه. بلکه باید کسی باشه که خودش در وهله اول زرنگ باشه و علاقه به یادگیری و نوآوری داشته باشه.
۳- کمبود منابع مالی
یکی دیگه از عوامل شکست خوردن استارتاپها، اتمام یا کمبود منابع مالی هست. یکی از وظایف اصلی مدیران استارتاپها توانایی مدیریت منابع مالی استارتاپ و مدیریت جنبه اقتصادی کسب و کار هست. عدم توجه به این مسئله باعث میشه منابع مالی زودتر از انتظار تموم بشه و باعث شکست استارتاپ ها بشه.
اینها تنها چند مورد از موارد و عوامل شکست استارتاپ ها بودن برای اینکه بیشتر با این عوامل و دلایل آشنا بشین توصیه میکنم مقاله اصلی ترین دلایل شکست استارتاپ ها چیست؟ سایت نوباوه رو مطالعه کنین.
بهرهمندی از تجارب افراد موفق توی استارتاپ چه اهمیتی داره؟
برای موفقیت یک استارتاپ تازه کار، اهمیت استفاده از تجربهها و سرگذشت استارتاپهای دیگر، بیش از چیزیه که فکر میکنین. چون حوزه استارتاپ، مسیری غیرقابل پیشبینی و نامشخص هست. و این افراد همون کسایی هستن که این مسیر رو یکبار طی کردن و از اتفاقات احتمالی که ممکنه پیش بیاد، آگاهند. همچنین از راه حل چنین مشکلاتی نیز باخبرن.
اونها میدونن که برای موفقیت یک استارتاپ، تنها ایده خوب کافی نیست. بلکه عوامل مختلفی توی رسیدن یک کسب و کار به هدفش دخالت داره. برای مثال:
- هدف قرار دادن بازارهای متعدد
- ایجاد وفاداری عمیق به برند
- ارتباط مستمر با مخاطبان
- و غیره
ویژگی مدیران موفق استارتاپی چیه؟
استارتاپهای نوپای امروزی نیاز به مدیران بزرگی دارن که وفاداری و اعتماد رو به کارمندهای خودش الهام میکنه. همیشه در مشاغل جوان و نو، مهم اینه که بتونید به تیم خودتون انگیزه بدید تا انعطاف پذیر باشن و برای پاسخگویی به نیازهای مشتری سریع حرکت کنن. ما در اینجا به ۵ ویژگی مدیران موفق استارتاپی می پردازیم که عبارتند از:
۱- دید واضحی داشته باشد.
برای داشتن یک تیم شاد و با انگیزه یک مدیر باید بتونه تصویری زنده و جذاب از مقصد نهایی شرکت یا هدفی که باید بهش برسن رو ترسیم کنه. مدیران موثر دید واضح و روشنی دارن که قراره به کجا برن و توانایی بازگوکردن این رو دارند که چرا رسیدن به این هدف و برنامه براشون بسیار مهمه! هرچقدر این چشم انداز و هدف رنگارنگ، جالب و هیجانانگیزتر باشه فکر میکنم که اعضای تیم و نیروی اونها متحرک، متحد و همسوتر هستن.
۲- اشتیاق بالایی رو از خودشون نشون میدن.
اگه یک مدیر موفق اشتیاق واقعی و درونی خودش نسبت به چشم انداز و ارزش هایی که استارتاپشون دنبال میکنه نشون نده ممکنه همه چیز و همه شخصیتهای حمایتی که ممکنه برای استارتاپشون خوب و مفید باشه ناشنوا بشن و اصلا اونارو نبینن! مثبتاندیشی و گفتار مثبت یک فاکتور موثری برای تیم هست. به ویژه وقتی که از یک رهبر و مدیر محترم و واقعاً پر شور دیده بشه.
۳- انعطاف پذیری خودشون رو نشون بدن.
مدیران موفق میتونن تغییر پویایی بازار، نیازها و ترجیحات رو پیش بینی و تنظیم کنن. و نیاز به پاسخگویی، سرعت و نوآوری رو در زمان مناسب تشخیص بدن. زمانی یک شرکت نوپا شکوفا میشه که اونها میتونن تغییر رو پذیرفته و پیشبینی کرده و از اون جلوگیری کنن تا انکارناپذیری اون را انکار کنن. حتی سبک مدیریت اونها باید بسته به شرایط و نیاز، بین واگذاری شرکت و فروش ، انعطاف پذیر باشه!
۴- صادقانه ارتباط برقرار کند.
بهترین و موفقترین مدیران کسانی هستن که دامنه ارتباطی قوی و گستردهای دارن. اونها، با دقت گوش میدن و صادقانه پاسخ میدن. اونها به تیم خودشون، مشتریان، رقبا، ذینفعان و بازار گوش میدن و همیشه از خود و بقیه میپرسن که چطور میتونن کارها رو به صورت منحصر به فرد و موثر انجام بدن.
مدیران قوی همچنین مربیان بزرگی هستن که میتونن نه تنها انگیزه ایجاد کنن، بلکه بهترین ها رو در اعضای تیم خود به نمایش میزارن.
۵- جمع آوری منابع و امکانات به صورت همزمان:
یک استارتاپ به منابع مالی، اطلاعات و منابع فیزیکی نیاز داره. البته منابع فیزیکی زیرشاخه منابع مالی هستن. نیازهای هر استارتاپ با توجه به زمینه فعالیت اون کسب و کار متفاوته. مسلما نیازهای کسب و کار گردشگری، با نیازهای یک کسب و کار در حیطه فناوری یکسان نیست، و از نظر تامین هزینه هم با هم متفاوت هستن. برآورد و تحلیل هزینهها یکی از تواناییهای مهم مدیرام موفق استارتاپی هس که نباید از اون چشم پوشی کرد. و بعد از اون باید به تامین نیاز مالی شرکت مورد نظر توجه کرد.
این موارد تنها بخش کوچکی از ویژگیهای مدیران موفق استارتاپی بود. اگه به این که بدونی یک مدیر چه ویژگی هایی داره و آيا اون ویژگیها رو داری یا نه؟ بهتره که مقاله جامع و کامل ویژگی مدیران موفق استارتاپی کدامند ؟ سایت نوباوه رو به هییچ وجه از دست ندی.
تعریف علمی و اصطلاحی استارتاپ
بهتره بدونیم که کلا تعریف استارتاپ چیه؟ Start-up یک کلمه لاتین هست. معنای لغوی کلمه استارتاپ، شروعکردن، به وجودآمدن و پدیدار شدن هست. فکر میکنم از معنای این کلمهها به تعریف استارتاپ پی برده باشین. اما برای اینکه تخصصیتر بررسی کنیم. در ادامه از دو جهت علمی و اصطلاحی به تعریف استارتاپ میپردازیم.
یک طرف قضیه تعریفی وجود داره که بنیاد Ewing Marion Kauffman یا بنیاد (Morelix و همکاران ، ۲۰۱۵) به کار برده و میگه مشاغل نوپا در اینجا به عنوان شرکتهای کارفرمایی که کمتر از یک سال راهاندازی شدن و حداقل یک نفر رو به غیر از مالک اصلی استارتاپ استخدام میکنن، تعریف شدند.
در طرف دیگه قضیه تعریفی از طرف NESTA وجود داره که میگه استارتاپها به عنوان کسب و کار جوان ، مبتکر و رشدگرا شامل کارمندان و مشتریان هستن که در جستجوی یک تجارت پایدار و مدل تجاری مقیاس پذیر میباشد. همچنین این تعریف توی تعریف استیو بلانک (۲۰۱۳) به عنوان سازماونهایی که برای جستجو و گسترش مدلهای تجاری قابل تکرار و مقیاس پذیر تشکیل شده اند نام برده شده.
حالا میگین کدوم تعریف درستتره؟ باید بگم که تعریف اول برای پرداختن به راهاندازی استارتاپها باتوجه به اینکه امروزه در فناوری و زمینه سرمایهگذاری قابلدرک هست، تعریف گستردهای محسوب میشه، در حالی که تعریف دوم متغیرهای دقیق رو ارائه نمیده!
به نظر من تمرکز تحقیقات نباید روی این باشه که کدوم کسب و کار استارتاپ هست یا نیست؟ چرا که نتایج مفیدی به ما نمیده. تمرکز ما باید بر روی این باشه که موفقیت نسبی سرمایه گذاریهای نوپا بعد از راهاندازی استارتاپ چقدر بوده؟ و چرا برخی از اونها بهتر از دیگران عمل می کنن؟
دونستن این مسئله به ما کمک میکنه که وقتی یک ایدهای برای ارائه داریم و پتانسیل این رو داره که به عنوان استارتاپ اجرایی بشه، بتونیم توی سالهای اولیه راهاندازی سرمایهگذار خوب رو پیدا کنیم. چون ابتدای کار استارتاپ با مشکلات و چالشهای زیادی روبهرو میشه احتمال شکست خیلی زیاده. پس باید مراقب بود!
و اما تعریف استارتاپ به اصطلاح به یک کسب و کار و بیزینسی جدید و نوین گفته میشه که با در نظر گرفتن مشکلات جامعه در صدد رفع اون مشکل و یا اصلاح جامعه میپردازن. چون استارتاپ یا شرکت نوپا از دیدگاهی جدید به جامعه پرداخته است، جنبههای مختلف اون کمی مبهم هست. به همین دلیل ممکنه یک استارتاپ بتونه ابهامات رو به خوبی برای جامعه و سرمایهگذار برطرف کنه و موفق بشه. و یک استارتاپدیگهتوی این موضوع موفق عمل نکرده باشه و با شکست مواجه بشه.
البته گفتنی هست که همهچیز هم رفع ابهام برای جامعه و سرمایهگذار نیست. بلکه پشتکار و دونستن راه و چاه موفقیت هم خیلی موثره! و این جز تحقیق و مطالعه و استفاده از تجربه استارتاپهای موفق ممکن نیست. توی همین مقاله طی یک اقدام خفن به معرفی چند تا کتاب و منبع عالی برای مطالعه شما عزیزان پرداختیم. پس تا انتها با ما همراه باشین!
واژهها و اصطلاحات اختصاصی استارتاپ
توی این بخش میخوایم ۱۰ تا از اصطلاحات استارتاپی مهم رو بهتون معرفی کنیم.
Founder
کلمه فوندر به معنای لغوی بنیانگذار هست. بنیانگذار به کسی گفته میشه که استارتاپ رو راهاندازی کرده و اولین نفر که ایده استارتاپ رو داده اون فرد بنیانگذار بوده.
Unicorn startup
کلمه یونیکورن استارتاپ در لغت به معنای استارتاپ تکشاخ هست. حالا میگید چرا این اصطلاح وجود داره؟ شخصیت انیمیشن اسب تکشاخ یونیکورن رو میشناسید؟ حتما اون رو دیدین. اون اسب واقعا استثنایی بود. حالا این اصطلاح به استارتاپهایی تعلق میگیره که در دنیا از سال ۲۰۰۳ به بعد راهاندازی شدن و تا الان ارزششون به بیشتر از یک میلیارد دلار میرسه! چون این دست از استارتاپها در دنیا کم پیدا میشن و نادر هستن این اصطلاح تکشاخ بهشون داده شده.
استارتاپهایی مثل دراپ باکس (Drop box ) جزو این دسته هستن.
Narwhal
کلمه ناروال در لغت به معنای نهنگ دریایی قطب شمال هست اما از نوع شاخدارش! حالا میپرسین باز چرا همهچی شاخدار شد؟! باید بگم این با اصطلاح یونیکورن فرق داره این هم عین استارتاپهای یونیکورن هست فقط با این تفاوت که فقط توی کشور کانادا به استارتاپهای با ارزش بالای یک میلیارد دلار تعلق میگیره.
Lean startup
کلمه لین استارتاپ به معنای لغوی استارتاپ ناب هست. این کلمه برای اولین بار توسط اریک ریس اون قدیم ندیما ینی سال ۲۰۰۸ وارد اصطلاحات استارتاپی شد.
لین استارتاپ یک شیوه ی علمی برای ایجاد و مدیریت صحیح یک استارتاپ و فروش هرچه زودتر محصولتون از راه های کم هزینهتر و رسوندن اون به دست مشتری هدف هست.
آقای اریک ریس لطف کردن یه کتاب هم در این باره نوشتن که در ادامه براتون معرفی میکنیم.
آقای اریک ریس کلمه لین استارتاپ رو وارد دنیای استارتاپ کرد. داستان به وجود اومدن این کلمه برمیگرده به زمانیکه یک گروهی تصمیم گرفتن یک مسنجر جدیدی رو وارد بازار کنن پس یک جلسه تشکیل دادن و طوفان ذهنی رو بهراه انداختن اما تصمیم گرفتن که به جای اینکه یک مسنجر جدید ظراحی کنن، بیان و یک کیبورد جدیدی رو وارد بازار کنن که برای مسنجرها قابل استفاده باشه.
اونا حدود ۶ ماه روی اون پروژه کار کردن، طراحی کیبورد رو تموم که کردن گفتن حالا بیاین محصولمون رو تست کنیم. برای اینکار حدود ۱۰ نفر از افراد عادی رو انتخاب کردن و به این ده نفر گفتن که از این کیبورد جدید استفاده کنن. تا از مزایا و امکاناتش بهره ببرن. اما این گروه با واکنش عجیبی از سوی این ۱۰ نفر مواجه شدن. واکنش این ۱۰ نفر این بود که این کیبورد جدید کارایی زیادی برای ما نداره و ما نیاز به یک مسنجر خوب داریم تا بتونه همه این کارهای مفید رو برای ما انجام بده!
اینجا بود که گروه استارتاپی متوجه شدند که عاقا نباید این همه وقت میذاشتن و طرحشون رو تکمیل و بعد به بازار عرضه میکردن. چون هم هزینه و وقتشون تلف شده و هم نیازهای مخاطب مورد توجه قرار نگرفته.
نوپای ناب یا یک استارتاپ لین، حرف و هدفش اینه که وقتی شروه به راهاندازی یک استارتاپ میکنید باید با طرح اولیه و محصول حداقل خودتون و یا مینیمال پروداکت استارت کار رو بزنین و به بازار عرضه کنین. تا در بین مخاطبان نظرسنجی صورت بگیره. درصورتی که محصول به دردبخور بود و نیاز مخاطب بود. اقدام به شروع گسترش و تکمیل محصول بکنن. به همین خاطره که میگن طرح و ایده اولیه شما، ایده و طرح نهایی شما نخواهد بود. چون در اثر همین نظرسنجی میشه تغییرات و امکاناتی در محصول ایجاد کرد و به طرحی ناب دست یافت.
به این متد از استارتاپها لین استارتاپ میگن.
حتی استارتاپ اسنپ هم از این متد لین استارتاپ استفاده کرد و ابتدا طرح اولیهاش رو توی یک شهر تست و نظرسنجی کرد. بعد از نتیجهگیری اون رو به صورت ملی گسترش داد.
کتاب لین استارتاپ آقای اریک ریس هم درمورد این نوع از استارتاپهاست. و در کل حول محور آزمایش و تجربه نوشته شده!
Vesting
کلمه وستینگ به سهمهایی از یک شرکت استارتاپی میگن که برای سهامدارانش بعد از گذشت مدت مشخصی از راهاندازی استارتاپ قطعی میشه. چون سهامداران یک استارتاپ از همون ابتدا یک قرارداد وستینگ میبندن و یک مدتی رو مشخص میکنن و تا رسیدن زمان مشخص سهام در رهن اعضا هست و هرکس از تیم خارج بشه سهمی بهش تعلق نمیگیره. اما اگر اون مدت زمان تموم بشه سهم اعضای باقیمونده قطعی میشه و مالک سهم میشن.
Seed Funding
کلمه سید فوندینگ یا بودجه بذر به میزان سرمایه مورد نیاز یک استارتاپ برای شروع کارش هست. برای تامین بودجه بذر سرمایهگذاران هم کمککننده هستن. اگر علاقه مند هستی که با این نوع سرمایه گذاری بیشتر آشنا بشی پیشنهاد می کنم مقاله “سرمایه گذاری بذری چیست“ را مطالعه کنید
M&A ( Merger & Acquisition)
عبارت بالا از دو کلمه به معنای ادغام و اکتساب درست شده. حالا این چه کاربردی داره؟
وقتی استارتاپها با شرکتهای دیگه یا استارتاپهای دیگه به هر دلیلی مشارکت میکنن و یکی میشن میگیم ادغام و اکتساب رخ داده. این کار بخاطر دلایل متعددی مثل گسترش استارتاپ، بهرهمندی از حمایت مالی، کمک به رشد و پیشرفت استارتاپ و غیره میتونه انجام بشه.
NDA (Non_Disclosur Agreement)
این عبارت که مخفف شده به معنای توافقنامه عدم افشا یا محرمانهبودن اطلاعات هست. ینی وقتی استارتاپی ایجاد میشه اعضای اون استارتاپ باید یک توافقنامهای رو قبول کنن و بپذیرن که دادهها و اطلاعات باارزش اون شرکت رو در اختیار دیگران قرار ندن.
ROI (Return Of Investment)
این عبارت بهمعنای نرخ بازگشت سرمایه هست. نرخ بازگشت سرمایه ینی سودی که توی هر سرمایهگذاری بدست اومده چند درصد بوده؟ خب معلومه دیگه هرچقدر درصد این سود بالا باشه سرمایهگذار بیشتر از استارتاپ حمایت میکنه و میفهمه که پیشرفت استارتاپ خوب بوده. و اگر این درصد کم باشه ینی استارتاپ پیشرفت کمی داشته.
EXIT
این کلمه رو فک کنم توی راهروها زیاد دیدین که بهمعنای خروج هست. وقتی سرمایهگذار سودش رو برمیداره و پا به فرار میزاره البته فرار اونجوری نه! اعلام خروج از استارتاپ رو میکنه و سود کسبشده رو هم برمیداره.
صد در صد اصطلاحات مورد استفاده و ویژه استارتاپ به اینهایی که گفتم ختم نمیشن. اگر میخواین متخصص استارتاپ و کارآفرینی بشین و از اصطلاحات این حوزه آگاه بشین مقاله اصطلاحات و واژگان استارتاپی نوباوه رو بخونین!
برای رشد استارتاپ، مطالعه و تحقیق کنید!
رسیدیم به بخش کتاببازها و کتاب دوستها! برای اینکه بتونین توی استارتاپی که بنیانگذاری کردین ثابتقدم و موفق بشین باید مطالعه کنین و همیشه اطلاعاتتون رو افزایش بدین. اینکار تنها با مطالعه کتاب ممکن میشه به همین دلیل ما اینجا ۵ تا کتاب تاپ توی حوزه استارتاپ و کارآفرینی رو که خوندنش برای هر کارآفرینی واجبه معرفی میکنیم. شما میتونین با توجه به حوزهی مورد علاقه خودتون این کتابها رو مطالعه کنین.
۱- نوپای ناب (The Lean Startup)
این همون کتابیه که گفتم آقای اریک ریس زحمت نگارشش رو کشیدن. ایشون این کتاب رو سال ۲۰۱۱ نوشتن. و به طور خلاصه درمورد توسعه محصول و روشهایی که با بکارگیری اون میتونین با صرف کمترین هزینه به فروش محصولاتتون برسین.
۲- اسپرینت: چگونه فقط در پنج روز مشکلات بزرگ را حل و ایدههای جدید را آزمایش کنیم (Sprint: how to solve big problems and test new ideas in just five days )
نویسندگان این کتاب جیک نپ، جان زراتسکی و بریدن کووینز هستن که موضوع کلی کتاب درمورد توسعه محصول هست.
۳- کشش، چگونه هر استارتاپی میتواند به رشد انفجاری دست یابد؟ (Traction)
گابریل وینبرگ و جاستین مارس نویسندگان این کتاب فوقالعاده هستن. این کتاب در حوزه بازاریابی و رشد نوشته شده.
۴- چه کسی؟ (Who)
جف اسمارت و رندی استریت این کتاب رو نوشتن و به طور کلی توی این کتاب به موضوع کارگزینی و جذب نیرو پرداخته شده.
۵- تخفیف جسورانه، باهوش تر از وکلا و سرمایه گذاران خطر پذیر باشید (Venture Deals: Be Smarter Than Your Lawyer and Venture Capitalist)
براد فلد و جیسون مندلسون این کتاب رو نوشتن و حوزه موردنظر این افراد در این کتاب سرمایه گذاری و فاینانس هست.
اگر حوزهای که دنبالش میگشتین بین این ۵ تا کتاب نبود و یا دوست دارین کتابای بیشتری در مورد استارتاپ و کارآفرینی بخونین بهتره مقاله بهترین کتاب های استارتاپی سایت نوباوه رو از دست ندین!
فیلم بازها بخونن!
این بخش رو کسایی که زیاد فیلم میبینن و دوست دارن قرار دادیم. اما توصیه من اینه که کسایی که زیاد به فیلم دیدن عادت ندارن هم به این ۵ تا فیلم سینمایی که در ادامه معرفی میکنم حتما نگاه کنن. این فیلمها سرگذشت صاحبان بزرگترین شرکتهای موفق رو به تصویر کشیده و واقعا فوق العاده هستن.
۱- فیلم The Social Network
سینمایی شبکه اجتماعی فیلمی درام هست که به کارگردانی دیوید فینچر محصول سال ۲۰۱۰ ایالات متحده آمریکاست.
این فیلم درباره چگونگی و روند ایجاد شبکه اجتماعی فیسبوک هست و زندگی مارک زاکربرگ موسس این سایت است. این فیلم بر اساس کتابی به نام «میلیاردرهای تصادفی» به نویسندگی بنمزریک ساخته شده. و در سال ۲۰۱۱ برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی، جایزه اسکار برای بهترین تدوین فیلم و بهترین موسیقی اوریژینال شد.
۲- فیلم The Founder
بنیانگذار و یا مؤسس، فیلمی آمریکاییه که محصول ۲۰۱۶ در ژانر زندگینامهای درام هست که جان لی هنکاک اون رو کارگردانی کرده و رابرت سیگل فیلمنامهاش رو نوشته.
این فیلم داستان ری کراک و ماجرای چگونگی آغاز امپراتوری رستورانهای زنجیرهای مکدونالدز رو به تصویر میکشه. ریکراک که به کار فروش مخلوط کن شیر_بستنی پنج سال مشغوله و درآمد متوسطی داره، از وضعیت مالی متوسط و زندگی معمولیش راضی نیست. داستان فیلم از جایی شروع میشه که اون یه روز در بین رستورانهایی که به اونها مخلوطکن میفروشه با همبرگرفروشی آشنا میشه و…
۳- فیلم Pirates of Silicon Valley
غارتگران دره سیلیکون فیلمی با نویسندگی و کارگردانی مارتین برک در سال ۱۹۹۹ ساخته شده. موضوع این فیلم درباره زندگی مؤسسان اپل و مایکروسافت هست. صاحب شرکتهایی که ههمون میشناسیم و زندگیمون یه جورایی به دست اونا اداره میشه. هر دوی این افراد یعنی استیو جابز و بیل گیتس از صفر شروع کردن و این فیلم روایت این داستان رو به خوبی بیان کرده و به جزئیات پرداخته. همچنین رقابت بین این دو کارآفرین رو هم به تصویر کشیده!
۴- فیلم Wolf of Wall Street
گرگ وال استریت ، فیلمی بر اساس زندگینامه جردن بلفورد در ژانر کمدی سیاه هست. مارتین اسکورسیز کارگردانی این فیلم را برعهده داشته.
این فیلم داستان زندگی جوردن بل فورد شخصیت شناخته شده آمریکا که همون ابتدای کار خودش، یک دلال بورس بود و با دلالی به سختی روزگارش رو میگذروند؛ اما بهمرور در کارش پیشرفت زیادی کرد و تبدیل به یکی از غولهای بزرگ وال استریت و سرمایهداران اساسی آمریکا شد.
۵- فیلم Office Space
دفتر کار، فیلمی کمدی به کارگردانی و نویسندگی مایک جاج محصول سال ۱۹۹۹ کشور آمریکاست.
موضوع این فیلم در مورد کارمند یک شرکته که در نهایت متوجه میشه که چقدر از نشستن توی اتاق کوچیک و دستور گرفتن از رئیس حریصش، بیل لامبرگ، خسته شده. این فیلم بیانگر اتفاقاتی هست که در مرحله قبل از کارآفرینی برای هر فرد کارآفرین اتفاق افتاده. مرحلهای که باید برای بقیه کار کنه، از بقیه دستور بگیره و برای افرادی سودرسان باشه.
اگه از این فیلمها خوشتون اومد و علاقهمند شدین که چنتا فیلم استارتاپی دیگه رو ببینین. توصیه میکنم مقاله ۱۳ فیلم استارتاپی! سایت نوباوه رو مطالعه کنین و با اونا آشنا بشین و اونا رو حتما ببینید.
باور و نگرش شما نسبت به استارتاپ چیه؟!
حالا اگه با دیدن این فیلمها و با خوندن کتابها به قول معروف جوگیر شدین و فکر میکنین کارآفرین بودن رو میشه از بلاگ، کتاب یا سخنرانیها یاد گرفت سخت در اشتباهید! چون کل قضیه یادگیری نیست باید تجربه هم کرد. و دست بکار شد و وارد داستان شد تا با پشت سر گذاشتن هر موانع کوچیک و بزرگی به موفقیت رسید.
یا اگه فکر میکنین راهاندازی استارتاپ یعنی چندماه به صورت مخفیانه روی پروژه و ایدهتون کار کنین و بعدش توی رسانه یا رویدادی اعلام عمومی کنین هم اشتباهه. چون هرچقد زودتر و همراه با نهاییشدن طرحتون اون رو اعلام کنین و فرضیهها و طرح اولیهتون رو آزمایش کنین برای شما بهتر و موفقیتآمیزتر خواهد بود.
بعضیا هم فکر میکنن که با پیداکردن یک ایده خوب یا یک محصول جدید تونستن استارتاپ راهاندازی کنن. ولی اینطور نیست! ایده و محصول تنها نیمی از راه محسوب میشن. نصف دیگه به تشکیل تیم، مدیریت مناسب، جذب سرمایهگذار و خیلی عوامل دیگه هست.
چالش همیشگی استارتاپها، جذب سرمایهگذار!
قبل از اینکه به بحث راهاندازی استارتاپ بپردازیم. بهتره به چالشها و سوالات همیشگی صاحبان ایدههای استارتاپی پاسخ بدیم.
۱- برای معرفی استارتاپ یک اسلاید خوب کافیه؟
اجازه بدین همین اول بحث بگم که نباید یک اسلاید معرفی دستتون بگیرین و دوره بیافتین دنبال اسپانسر! بلکه باید خودتونو به جای یک سرمایهگذار بزارین تا بفهمین این استارتاپ شما ارزش سرمایهگذاری داره یانه. همچنین باید نقشه راه و طرح استارتاپ شما از جهات مختلف فنی، اقتصادی، حقوقی و غیره نگاشته بشه تا چیز مبهمی برای سرمایهگذار نباشه. و مشخص کننده دورنمای استارتاپ شما باشه.
۲- قرارداد بین استارتاپ و سرمایهگذار باید چطور باشه؟
بدون شک قراردادی که برای سرمایهگذار هیچ نفعی نداشته باشه براش جذاب نخواهد بود. پس بهتره قرارداد شما خیلی دقیق و شامل درصدی از سهام شرکت یا سود از فروش باشه.
۳- بانکها یا شتابدهندهها؟ کدام بهتر است؟
فکر میکنم همگی به این مسئله واقفید که بانکها برای اعطای تسهیلات به استارتاپها گزینه جالبی نیستن. بزرگترین دلیلش هم میتونه مبلغ کم و سود وامهای بانکی و اقساط اونها باشه. شتابدهندهها به مراتب گزینه بهتری محسوب میشن البته درصورتی که استارتاپ شما حرفی برای گفتن در مقابل این شرکتهای شتابدهنده داشته باشه!
شتابدهندهها شرکتهایی هستن که در قبال دریافت درصدی از سهام استارتاپ، امکاناتی از قبیل تسهیلات مالی، آموزشی و مکان فیزیکی و غیره برای استارتاپهای خوب ارائه میدن.
۴- راه دیگهای به غیر از سرمایهگذار وجود داره؟
بله؛ برای پیداکردن یه سرمایه خوب میتونین با شرکتهای دیگه توافق کنین و ادغام بشین. که این برای رشد هردوطرف عالیه.
یا اینکه با اعضای تیم استارتاپ یا اعضای خانواده صحبت کنین تا هر کدوم مبلغی رو به عنوان سرمایه به شما بدن تا همه رو جمع کنین و یه مقدار سرمایه مناسب برای شروع استارتاپتون بدست بیارین.
پیشنهاد می کنم در صورتی با این چالش رو به رو هستید مقاله رازهایی که برای جذب سرمایه گذار برای استارتاپ باید بدانیم را مطالعه نمایید
هفت خان راهاندازی یک استارتاپ
اگه تا اینجای مقاله با ما همراه بودین. بدون شک اطلاعات زیادی درمورد استارتاپ بدست اوردین. حالا وقتشه بدونین چطور میشه یک استارتاپ راهاندازی کرد و با ایدههای ناب میلیونر شد. هفتخان راهاندازی یک استارتاب به شرح زیر هست:
کمی خلاقیت به خرج دهید!
از خلاقیتتونکمک بگیرین و ایده و طرح استارتاپی ناب و جدیدی رو پیدا کنین. ببینین مشکلات جامعه چیه؟ میشه براش راهحلی پیدا کرد؟
تحقیق و بررسی کنید!
اگه چراغ بالای سرتون روشن شد و ایدهی خوبی پیدا کردین تحقیق کنین ببینین میشه اون طرح رو اجرایی کرد؟ مخصوصا تو کشور خودمون!
یه سر به جیبتون بزنید!
بررسی کنین و مقدار سرمایهای که برای اجراییکردن طرحتون نیازه رو برآورد کنین. حالا به جیبتون یه نگاهی بندازین ببینین بودجه و پول کافی برای اینکار دارین؟
تخیلاتتون رو پیادهسازی کنید!
حالا وقتشه چیزایی که همیشه تو تخیلاتتون بهش فکر میکردین و اونرو تصور میکردین پیادهسازی کنین و به واقعیت تبدیل کنین. البته فعلا میتونین طرح اولیه ایدهتون رو تولید کنین.
آزمون و خطا انجام دهید!
حالا آزمایش کنین تا مشخص بشه طرحتون خوب پیش میره یا نه و نمونه و طرح اولیهتون رو تست کنین.
طرحتون رو ثبت کنید!
کسب و کارتون رو به صورت قانونی ثبت کنین.
دنبال اسپانسر بگردید!
اگه کارتون و طرحتون خییلی عالیه کافیه کمی اطلاعرسانی کنین تا سرمایهگذار و اسپانسر خودش دنبالتون بیاد.
استارت استارتاپ رو بزنید!
اگه تونستین مراحل قبل رو انجام بدین بهتون تبریک میگم چون دیگه حالا وقتشه استارت کار رو بزنید و به دنیای بزرگ استارتاپیها وارد بشین.
همه چیز به خودتان بستگی دارد!
در این مقاله سعی کردیم اطلاعاتی در مورد استارتاپ و جوانبش از جمله اینکه استارتاپ چیه؟ اهمیتش و ویژگی افراد موفق تو این حوزه چیه؟ تیپهای شخصیتی این اقراد رو بررسی کردیم و واژگان و اصطلاحات مربوط به استارتاپ رو دونستیم. بعد هم ۵ تا کتاب خوب به همراه مراحل راهاندازی یک شرکت استارتاپی رو بررسی کردیم. همه چیز به خودتون بستگی داره. فقط کافیه کمی فکرتون رو بکار بندازین و سعی کنین به رویاها و هدفهاتون جهت بدین. اراده خودتون رو قوی کنین. از شکست نترسین و همواره به پیروزی و روزهای بهتر آینده امیدوار باشین.اگه به خودتون باور داشته باشین، میتونین هرکاری انجام بدین. پس دست بکار بشین و از همین حالا شروع کنین!
هر سوالی در مورد هر کدوم از بخشهایی که گفته شد داشتین تو قسمت دیدگاهها و نظرات از تیم نوباوه بپرسین. ما منتظر نظرات و پیشنهادات شما هستیم.
سلام موفق باشیدخیلی جالب بوداستفاده کردم
سلام از اینکه با نظر خود به ما انرژی می دهید متشکرم ، در صورت وجود هر گونه ابهام در زمینه استارتاپ ، راه اندازی استارتاپ در خدمتتون هستیم 🙂
سلام خسته نباشید چه درس عالی از ماجرا لین استارتاپ گرفتیم ، واقعا خیلی سریعتر وضعیت کار با این روش مشخص میشه❤️
سلام از اینکه مقاله و بخش لین استارتاپ برای شما مفید واقع شده بسیار خوشحالم ، به زودی مقاله ای تخصصی در مورد لین استارتاپ در سایت منتشر خواهیم کرد و می توانید اطلاعات جامع تری به دست آوردید 🙂
سلام خسته نباشید مقاله ای ک گذاشتین خیلی خوب بود متشکرم لطفا مقالات بیشتری را در این زمینه منتشر کنین 💯❤️
سلام خواهش می کنم ایمان جان ، انجام وظیفه ست ، بله حتما مقالات کاملتر و جامع تری در زمینه استارتاپ و راه اندازی آن به زودی برای شما و سایر دوستان علاقه مند به استارتاپ منتشر خواهیم کرد 🙂
برگزاری و راه اندازی استارتاپ در اینده یکی از درامد کلان کشوری ست
سلام سبحان عزیز ، بله کاملا صحبت شما درست است و در آینده نه چندان دور بزرگ ترین منبع درآمدی در کشور عزیزمون ایران استارتاپ ها هستند
سلام خسته نباشید مقاله ای ک گذاشتین خیلی خوب بود متشکرم ❤️
سلام انجام وظیفه کردیم جناب درخشانی عزیز ، از اینکه با نظر مثبت خود در مورد مقاله استارتاپ چیست به ما انرژی مثبت منتقل کردین بسیار خرسندم 🙂
سلام خسته نباشید مقاله ای ک گذاشتین عالی بود با تشکر
سلام زهرا خانم عزیز ، خواهش می کنم خوشحالم که مقاله برای شما ارزشمنده بوده است
سلام مقالتون بینظیر بود مرسی بابت اطلاعات عالی ک در اختیار ما میذارین.
سلام از اینکه با دیدگاه پر از انرژی مثبت خود ما را حمایت می کنید و به ما انگیزه برای ادامه مسیر می دهید متشکرم 🙂
انجام وظیفه کردیم امیدوارم مقاله براتون ارزشمنده واقع شده باش
مهمترین تفاوت استارتاپ با کسب و کارهای سنتی اینه که استارتاپ دیگه نمیاد اون کهن الگوهای غلط رو ادامه بده و دیگه با این دیدگاه نمیاد که باید واسه رسیدن به هدف سالها تلاش کنی و زجر بکشی!
بلکه با دیدگاه تلاش هوشمندانه میاد جلو و میخواد که در سریعترین زمان ممکن بهترین بازدهی رو بگیره. البته منظور این نیست که قراره غیراصولی پیش بره، نه اصلا!
بلکه یک استارتاپ میاد از تجربیات گذشته استفاده میکنه و از ترکیب اون با دانش، میتونه یه پل کوتاه به سمت مسیر موفقیت بزنه!
سلام رضای عزیز 🙂
واقعا دیدگاه بسیار عالی نسبت به استارتاپ دارید و ازت ممنونم که با نظر خود محتوا ما را کامل تر کردین و ارزش دو چندان به مقاله ” استارتاپ چیست ” دادین
بنظر من دیگه این روزا نباید به فکر شغل کارمندی بود و همه هم که نه، ولی خب تعداد کثیری از جوانان ما باید بیان به سمت کارآفرینی و خوداشتغالی و راه اندازی استارتاپ تا هم اقتصاد کشور ما رونق بگیره و هم جوونامون از این بیکاری و بی برنامگی و بی هدفی در بیان و بتونن با راه اندازی یک شغل مناسب برای خودشون، هم آینده خودشون رو تامین کنن، هم برای دوستان شون شغل ایجاد کنن، هم به هر حال به نحوی روی اقتصاد تاثیر بذارن و هم اینکه خانواده هاشون اوضاع و شرایط بهتری پیدا کنن و دولت و سایر عوامل اجرایی بعنوان مسئول، باید تمامی زیرساخت ها رو برای راه اندازی استارتاپ ها فراهم کنند!
سلام عرض می کنم خدمت جناب طالقانی عزیز 🙂
دیدگاه شما دیدگاه کامل سازنده هست ، دقیقا همینطور همه نباید به سمت کار آفرینی و استارتاپ بیان چون راه اندازی استارتاپ و کارآفرینی نیاز به عشق و علاقه واقعی نسبت به این حوزه هست ، وگرنه در نهایت به دلیل پستی و بلندی استارتاپ شخص زده می شود و برای همیشه کار رها می کنند و هزینه های مانند مالی و زمانی سوخت می شود
ممنونم که با دیدگاه خودم به افزایش ارزش محتوا ما کمک کردین
به نظر من باید یه تعریف درست و ساده از استارتاپ داشته باشیم که توی این مقاله به بهترین شکل تعریف شده. توی جواب سوال استارتاپ چیه؟؟ به نظرم میشه گفت بیشتر به پروژه هایی میگن که هنوز به پایان نرسیدن و در هر روز با بررسی نیازهای جامعه به روز رسانی میشن. به طور کلی یه ایده ی خام هستن که تا الان شبیه به اون وجود نداشته. پس لازمه که برای شروع کمی دست نگه داشت شاید ایده های جالب تری به ذهن مدیران این استارتاپ ها رسید. اگر چه میشه گفت شرکت های استارتاپی معمولاً در اوایل کارشون با اعتماد صد در صدی افراد روبرو نمیشن و این قضیه خیلی کار اونا رو سخت میکنه. ولی اکثر این شرکت ها بعد یه مدت به خوبی بین مشتری ها جا میفتن و به نتیجه ی دلخواهشون میرسن. پس نباید از این بی اعتمادی ها ترسید چون دقیقا برای همه ی کسایی دارن یه کار جدید رو شروع میکنن این مورد اتفاق میفته و بعد یه مدت از بین میره.
بعد از تعریف یه استارتاپ نوبت به بررسی این موضوعه که شرکت های استارتاپی چه هستند؟؟؟ و چه کارهایی رو انجام میدن؟ یکی از این شرکت ها می تونه جزو شرکت های فروشگاهی باشه. مثلاً مدیر سایت از یه فروشگاه خارجی دیدن میکنه و امکانات اون رو تحت نظر میگیره و تصمیم میگیره تا مشابه اون رو توی کشور خودش داشته باشه. در این صورت به فکر ایجاد یه استارتاپ میفته و باید دقت کنه تمامی مراحل رو به درستی انجام بده تا به نتیجه ی مناسبی برسه. بزرگترین مسئله ای که باعث تفاوت بین یه استارت آپ موفق و یه استارت آپی که بعد از چند وقت کار کردن با شکست مواجه میشه اینه که توی استارتاپ موفق تلاش و پشتکار، دانش های به روز و دلسوزی و استمرار اعضای اون استارتاپ وجود داره. اعضا نسبت به کار خودشون مسئولیت پذیر هستن و کارهاشون رو به بهترین نحو انجام میدن. به این صورت کل مجموعه با موفقیت همراه میشه.
سلام علی اصغر جان 🙂
دیدگاه کامل ریز بینانه و عالی نسبت به استارتاپ دارید ، دقیقا درست می فرمایید ، اگر تلاش و پشتکار منظم همه اعضای استارتاپ وجود نداشته باشه رسیدن به موفقیت یا به کندی پیش میره یا کامل استارتاپ از بین خواهد رفت، پیشنهاد می کنم مقاله دلایل شکست استارتاپ را مطالعه نمایید چون در زمینه دیدگاه شما نوشته شده است
از ما ممنونم که با دیدگاه خود به افزایش ارزش مقاله ” استارتاپ چیست ” کمک می کنید
بعضی از شرکت های استارتاپی هدف و خدمات شرکت شون رو مخفی نگه میدارن و به یک باره اون رو به بازار عرضه می کنن. در نتیجه ممکنه خدمات اونا برای بعضی افراد کامل نباشه و یا با مشکلاتی رو به رو بشن. به نظر من برای یه استارتاپ که ایده ی جدیدی رو به دنبال داره باید یه نمونه ی کوچک ازش وارد بازار بشه. در این صورت میشه خیلی از چیزها مثل بازخورد کاربرها و کیفیت خدمات رو بررسی کرد و بعد از اون به اصلاح مشکلات پرداخت. این بررسی ها به کیفیت بیشتر خدمات کمک زیادی میکنن و در نتیجه نسخه ی اصلی دارای ایرادات کمتری خواهد بود و با استقبال بی نظیری رو به رو خواهد شد. به همین دلیل انتشار این نسخه های دمو میتونه اهمیت زیادی داشته باشه.
به نظر من استارتاپ یعنی خلق محصول جدید. از اونجا که آدم باید همیشه بزرگ فکر کنه و آرزوهای بزرگی رو بخواد، ممکنه در شروع استارتآپ به سراغ یه محصول بزرگ و جذاب بره و آرزوی رسیدن به تولید انبوه اون محصول رو توی سرش داشته باشه. اما باید قبل از هرچیز ببینیم که این محصول با استقبال جامعه مواجه میشه یا نه؟ در این صورت اگر ما توی تولید خودمون هم به موفقیت برسیم ولی از طرف افراد جامعه اون محصول پذیرفته نشه باید خودمون رو برای شکست آماده کنیم.
من ابتدا نمیدونستم که استارتاپ یعنی چه؟ و یا اصلاً به چه دردی میخوره؟ ولی الان صاحب یه گلخونه هستم که توش انواع گل و گیاه ها رو پرورش میدم. به نظر من استارتاپ ها فقط مختص به کارهایی نیستن که به نوعی تازه و جدید هستن. حتی میشه بقیه ی کارها رو هم به صورت استارتاپ و با شیوه های نوین راه اندازی کرد. البته باید دقت کنیم که استارتاپی که مد نظرمون هست با شرایط محلی ما سازگاره یا نه؟
در جواب سوال استارتاپ چیه؟؟ تعاریف متعددی از افراد مختلفی منتشر شده و به گوش میرسه. مثلا اریک ریس در کتاب دانستنی های استارتاپ خودش با عنوان نوپای ناب، استارتاپ رو اینجوری معرفی کرده که یک نهاد انسانی هست که برای ارائه ی یک محصول یا خدماتی جدید در شرایطی که ابهام زیادی وجود دارد به وجود آمده اند. از نظر این شخص استارتاپ یک محصول نیست بلکه مجموعه ای از انسان ها هستند که به دور هم جمع شدند تا خدمات جدیدی رو به مردم ارائه بدن. در این صورت مدیران استارتاپ ها باید برای هر چیزی به سراغ یادگیری پایه ای اون برن. تازه اگه شانس داشته باشند و اطلاعات پایه ای برای آن موضوع وجود داشته باشه. در غیر اینصورت کارشون سخت تر میشه و باید اطلاعات زیادی رو بدون هیچ دانش اولیه ای جمع آوری کنن تا به هدفی که دارن برسن. این مدیران برای این کار میتونن از شیوه ی مصاحبه استفاده کنن و بسته به موضوع از افراد جامعه اطلاعات جمع آوری کنن.
شاید چند سال پیش با به وجود اومدن اسنپ، برای همه ی ما این سوال به وجود اومده باشه که استارتاپ چیه؟؟ یا شرکت های استارتاپی چه هستند؟؟؟ میشه گفت استارتاپ یه شرکتیه که در مرحله ی اول عملیاتی خودش قرار داره. این شرکتها مسلما برای کار خودشون باید توسط بنیان گذاران و کارآفرینان خودشون حمایت بشن تا برای تولید محصول یا خدمات آماده بشن. اکثر استارتاپ ها با روشن شدن و پیدا کردن یه ایده آغاز به فعالیت می کنن و همشون این عقیده رو دارن که مشتری برای اون استارتاپ وجود داره. در نظر بگیریم که استارتاپ ها ممکنه در ابتدا هزینه های زیادی رو در برداشته باشن و در مقابل مشتری های کمی رو جذب کنن. پس باید بسیار ریسک پذیر باشیم تا بتونیم یه استارتاپ رو به خوبی مدیریت کنیم و اون رو به نقطه ی موفقیت برسونیم. باید گفت که استارتاپ های کوچیک در درازمدت پایدار نیستن و بعضی از اون ها هم در آخر با شکست مواجه میشن. اغلب اون ها با رویارویی با اولین مشکل دست از تلاش برمیدارن.
ماهیت یه استارتاپ به اینه که کسب و کار جدیدی رو خلق کنه. خیلی از مدیران استارتاپ ها ماهها و حتی سال های شروع کارشون نمیدونستن که واقعا می خوان چیکار کنن و هدفشون از این کار چیه؟ و سرنوشتشون به کجا میکشه؟ کسب و کارهای جدید حتما لازم نیست که تو حوزه ی کامپیوتر و اینترنت باشن ولی چیزی که در عمل داریم میبینیم اینه که بیشتر استارتاپ هایی که شروع به کار می کنن، توی این حوزه ها هستن. این ها سر و صدای خیلی زیادی هم دارند، میشه گفت با اینترنتی شدن اکثر کارها کاربرها هم توجه زیادی به اون ها نشون دادن، تا جایی که امروزه تا کوچیک ترین مسائل هم به صورت اینترنتی انجام میشن. با بسترسازی هایی که امروزه انجام شده میشه گفت که تا چند سال آینده استارتاپ های مفید و مناسبی راه اندازی میشن و شرکت های استارتاپی زیادی با ایده هایی جدید و نو به وجود میان.
یه سری از استارتاپ ها هستن که با هدف ارتقاء سطح اجتماعی جامعه تشکیل شدند. یعنی چی؟؟ یعنی اینکه هدف از ایجاد اون استارتاپ ها اینه که سطح اجتماعی افراد بالاتر بره و در نتیجه با جامعه ی مناسبی مواجه بشیم. یه مثال کوچک بخوام بزنم مثلا کمرویی و عدم اعتماد به نفس جزو مواردی هست که مهارت های اجتماعی یک فرد رو تضعیف می کنه. دستپاچه شدن و احساس ناراحتی کردن در مقابل دیگران و عدم ایجاد ارتباط مناسب با افراد دیگه میتونه جزو این موارد باشه. برای غلبه بر این موارد باید اول اون ها رو بپذیریم که در وجود ما قرار دارن و افراد کم رو باید اول بپذیرند که در مقابل افراد دیگر خجالتی هستن.
اکثر استارتاپ ها همیشه نمیتونن به موفقیت کاملی برسن و ممکنه زود خسته بشن. برای همین بعضی از اون ها در شروع کارشون هدف از ایجاد اون استارتاپ رو پیوستن به شرکت های بزرگتر قرار میدن. این استارتاپ ها در حوزه های کوچیکی فعالیت خودشون رو آغاز میکنن و بعد از موفقیت برای اجرا کردن ایده های خودشون به یه شرکت بزرگتر که توی اون حوزه فعالیت میکنه ملحق میشن!
مرکز کسب و کارهای کوچک آمریکا، تعریف استارتاپ رو اینجور بیان میکنه انگار کسب و کاریه که حول محور تکنولوژی شکل گرفته و پتانسیل رشد بالایی هم داره. در این مفهوم میشه گفت که رشد یک استارتاپ با توجه به جامعهای که داخل اون قرار داره، اتفاق میفته. میشه گفت استارتاپ ها همشون اینترنتی نیستند. حتی استارتاپ هایی رو داریم که دارن به صورت خیلی سنتی کارشون رو انجام میدن و خیلی هم موفقن. مثل استارتاپ هایی که نیروهای بسته بندی توی منزل دارن و یه جورایی دارن داخل خونه کسب درآمد می کنن. خب نیروهای بسته بندی تا چند سال پیش وجود نداشتن ولی با توجه به نیاز بازار وجود این نیروها هم احساس شده و اون ها هم وارد بازار کار شدن. در این صورت این نیرو ها و این کسب و کار یه ایده ی جدیدی رو برای سریع تر کردن روند بسته بندی در پشت سر دارن و از طرفی اصلا اینترنتی نیستن و ارتباطاتشون هم بصورت سنتی انجام میشه.
میشه گفت بیشتر شرکت های استارتاپی در دوران اولیه ی رشد خودشون با شکست مواجه میشن و مسلما چون که مدیران این استارتاپ ها تجربه ی زیادی ندارند، این شکست رو قبول میکنن و در نتیجه یه ایده با شکستی کوچیک ممکنه به کلی نابود بشه. بیشتر این شکست ها دلیلش اینه که مدیران استارتاپ ها در اول کار توجهی به نیازهای مختلف مشتریا ندارند و خودشون حلال همه ی مشکلات هستن. در این صورت ممکنه در زمینههایی به خوبی عمل نکنن. مثلا یه طراح گرافیک نمیتونه شبکه کار خوبی باشه و از این قبیل مثال ها.
بعد از بررسی معانی استارتاپ میتونیم به این موارد هم توجه کنیم که دلایل شکست استارتاپ ها چه چیزی می تونن باشن؟ همه ی این ها در ابتدا ایده های جدیدی هستن که با عملی کردن اون ها نیاز های مردم به راحتی رفع میشن. در این نوع استارتاپ ها محصولات برای بار اول به بازار عرضه میشن و نمونه مشابهی داخل بازار ندارن. پس بهتره که در فرایند ساخت اون ها از مشتری ها نظرسنجی بکنن تا بهترین عملکرد رو داشته باشن. البته همیشه این طور نیست و بعد از یه مدت زمان زیادی یه محصول جدید به مشتری ها عرضه میشه که در بعضی مواقع موجب نارضایتیشون میشه.
اسنپ واقعا یکی از استارتاپ های موفقی هست که در حال حاضر فعالیت می کند. البته تا الان یه سری مشکلات هم برای کاربر ها وجود داشته که اسنپ در اسرع وقت اون ها رو حل کرده. به نظر من شرکت های استارتاپی باید بیشتر از بقیه ی کسب و کارهای آنلاین حواسشون به مشتری هاشون باشد. مثل اسنپ که در صورت کوچکترین نارضایتی کاربرهاش به سرعت اون ها رو پیگیری میکنه و از کاربر معذرت خواهی میکنه.
استارتاپ ها شرکت های کوچکی هستند که با کمترین امکانات شروع کردند و بهترین درجات رسیدند. شرکت های استارتاپی مثل زومیت که منبع اخبار تکنولوژی مقالات محصولات و بررسی اونا و یه سری مقالات تحلیلی هستن جزو سایت هایین که در کمترین زمان به موفقیت رسیدن. زومیت یکی از بهترین سایت های خبری به شمار میره که آگاهی افراد رو توی حوزه ی تکنولوژی بالا میبره.
به نظر من وقتی که مشتری نتونه با یه محصول یا خدمت جدیدی که از طرف استارتاپ ها ارائه میشه، ارتباط خوب و مناسبی برقرار کنه، نمی تونه بهش اهمیت زیادی بده و در نتیجه صاحبان اون استارتاپ با شکست مواجه میشن. برای رفع این مسائل بهتره که اول داخل بازار نیازسنجی داشته باشیم و بعد به سراغ ارائه ی محصولات و خدمات باشیم. در این صورت امکان شکست به صفر میرسه.
همه ی کسایی که به دنبال سوال استارتاپ چیه؟ هستند، سوالات دیگه ای ممکنه براشون پیش بیاد. مثلا آیا تفاوتی بین شرکت های استارتاپی و شرکت های تازه تاسیس وجود داره یا نه؟ این رو در نظر بگیریم که لزوما همه ی شرکت هایی که تازه تاسیس هستند، استارتاپ محسوب نمی شن. استارتاپ ها به دنبال مدلی جذاب از کسب و کار هستند. در حالیکه شرکت های تازه تاسیس تمرکزشون بر روی اجرای خدمتی هست که در گذشته هم ارائه شده. همین تفاوت عمده باعث میشه که استارتاپ ها از شرکت های سنتی و سازمان ها متمایز بشن و تفاوت های زیادی توی نحوه ی عملکردشون داشته باشن.
با توجه به تعریف هایی که در جواب سوال استارتاپ یعنی چه گفته شده، به نظرم میشه اینو گفت که استارتاپ ها لزوما فقط خدمات و محصولات جدیدی رو ارائه نمیدن. این خدمات جدید میتونه به گونه های متفاوتی باشه. مثل سایت آپارات که به اشتراک ویدیو پرداخته و به نوعی خدمت جدیدی توی تماشای ویدیوها برای کاربرها ایجاد کرده. در حقیقت بخواییم نگاه کنیم آپارات یه محصول جدیدی رو ارائه نمیده. فقط ویدیو ها و فیلم هایی داخلش هست که ممکنه برای کاربر ها جذاب باشه
استارتاپ هایی که موج جدیدی از ارائه ی خدمات در صنعت های گوناگونی رو ایجاد کردند و مشاغل بزرگی رو در این راستا پدیدار کردن جزو شرکت های استارتاپی مهمی هستند که مورد توجه بسیاری از فعالان در آن حوزه ها قرار گرفتن. یکی از اون ها در صنعت گردشگری فعالیت می کنه. شرکت های نوپا و شرکت های استارتاپی در حال پیشرفت و توسعه در این صنعت نقش بسیار موثری رو ایفا می کنن. شرکت های استارتاپی که در این حوزه فعالیت می کنند می تونند به معرفی جاذبه های گردشگری و طبیعت گردی در همه ی استانها و اقصا نقاط دنیا کمک بسیار زیادی کنن. داشتن ایده های نو در این نوع استارتاپ ها افراد زیادی رو به طبیعت گردی علاقه مند کرده و از طرفی بسیاری از اون ها به محافظت از طبیعت و محیط زیست پرداخته اند. همانطور که می بینیم تو آتش سوزی جنگل های اخیر چند نمونه از این شرکت های استارتاپی که توی این حوزه فعالیت داشتند به کمک نیروهای امدادی رفتن.️
همیشه برای شروع کسب و کارها و شرکت های استارتاپی با مشکلاتی روبرو هستیم. مثلا هیچکس نمیتونه پیش بینی کنه که یه استارت آپ به موفقیت حتمی میرسه یا نه؟؟ و در صورتی که محصول جدیدی رو برای عرضه داشته باشه مورد استقبال قرار میگیره یا نه؟؟؟ و صاحبان اون ایده رو میلیاردر میکنه یا نه؟؟ خیلی از افراد دوست دارن که جزو مدیران شرکت های استارتاپی باشن و سریعا به موفقیت برسن و پولدار بشن. ولی طرف دیگه ی قضیه اینه که این کار به آسونی نیست و میشه گفت از هر ۱۰ استارتاپ ۸ تا از این شرکتها با شکست مواجه میشن و فقط دو تا از اون ها به موفقیت حتمی میرسن. برای مثال شما نمیتونیم اینو در نظر داشته باشیم که همه ی سایت های فروشگاهی یک شبه به آمازون تبدیل بشن و یا شرکت حمل و نقل که خدمات بهتری داره یه شبه مثل اسنپ بشه! اسنپ در نوع خودش خدمات جدیدی رو در حوزه حمل و نقل و جابجایی مسافران درون شهری به وجود آورد و از حق نگذریم با استقبال شدیدی هم مواجه شد.
ساختار کسب و کارهای نوین به گونه ایه که بدون نیاز به کمک های مالی زیاد و بیشتر با حمایت بنیانگذاران محله ای خودشون شروع به کار می کنه. شرکت های استارتاپی اکثرا در شروع کارشون فقط یه ایده ی خلاق و یه بنیانگذار دارن و نه چیز دیگه ای!! چیزی که این شرکتها رو به موفقیت میرسونه دست از تلاش برنداشتن صاحبان این نوع از کسب و کار هاست. کسب و کارهای نوپا که در شروع به کار کردنشون با انواع ریسک های مختلف آشنا شدن، شرکت های استارتاپی رو در رسیدن به هدف مورد نظرشون کمک میکنن. با یه نظرسنجی خیلی کوتاه میشه به این نتیجه رسید که کسب و کارهای نوپا و شرکت های استارتاپی تاکنون کمک زیادی به رونق بخش اقتصادی جامعه و اقتصاد کشورها کردن. تولد شرکت های استارتاپی علاوه بر ایجاد مشاغل زیاد در زمینههای مختلف، دستاوردهای بسیار زیادی رو هم به ارمغان می آورند.
با توجه به این قضیه که در جامعه ی امروزی ما بیشتر کسب و کارها، مبتنی بر روش های سنتی هستند افراد خلاق و نوآور می تونن از طریق فناوری های نوین، کسب و کارهای نوپا و شرکت های استارتاپی راه اندازی کنند و در صورت موفقیت با استخدام نیروهای جوان و تازه نفس جمع کثیری از اقشار رو به درآمدزایی برسونن. در جامعه ای که ما زندگی میکنیم کالاهای سوپرمارکتی هم از طریق اینترنت به صورت آنلاین به دست مشتری ها می رسد. پس جای تعجب نیست که کسب و کارهای نوپا و جدیدی در حوزه ی اینترنت و در بستر اون باشن و با استقبال زیادی از کاربر ها مواجه بشن. مثل فروشگاه اینترنتی اوکالا و یا اسنپ مارکت.
راه اندازی یه استارتاپ همیشه با پستی و بلندی هایی همراه بوده. داشتن یه ایده ی نوآورانه میتونه مسیر پیشرفت یه استارتاپ رو هموار کنه. من شنیدم مراکز رشد و فناوری برای این ایده ها شرایطی رو محیا میکنن تا به سرانجام برسن. حالا یا با ثبت اون ها یا دادن وام هایی برای به نتیجه رسوندن اونا. چیزی که مهمه اینه که در پشت یه ایده یه آدمی با شخصیتی سرسخت وجود داشته باشه که آماده ی تمامی اتفاقات و مشکلات باشه. در این صورت میشه گفت حتی با وجود مشکلات زیاد مدیر استارتاپ خم به ابرو نمیاره. به طور کلی یه استارتاپ میتونه با یه هدف کوچیک و یه ایده ی خیلی کوچیکتر اتفاق بیفته و یا یکی میتونه با ایده های بزرگتر عملی بشه. من همیشه دوست داشتم روند کار یه استارتاپ رو از نزدیک ببینم و با چالش ها و سختی های اون رو به رو بشم. شاید من یکی از مدیرای استارتاپی آینده باشم. هیچ چیزی غیر ممکن نیست.
من یکی از دوستام مدیر یه استارتاپه. به نظرم اگه یه ایده ی درست داشته باشیم بقیش حل میشه و همه چی پشت سر هم درست میشه. یعنی اگه طرح و ایده ای که داریم نو باشه و دارای بازدهی اقتصادی مناسبی باشه پارک علم و فناوری هر شهر برای این ایده ها برنامه هایی داره. مثلا به صاحب ایده وام هایی تعلق میگیره تا بتونه کارش رو شروع کنه و کمکش میکنن تا بتونه توی یه مدت تعیین شده به موفقیت برسه و شرکت احداث کنه. به نظرم وجود این امکانات انرژی مثبتی رو هم نصیب مدیر استارتاپ میکنه تا به پشتوانه ای که داره بهترین راه رو انتخاب کنه. برای داشتن یه نتیجه ی خوب بعد از داشتن یه طرح خوب باید بررسی کنیم که چه تجهیزات و امکاناتی برای کار وجود داره و بعد دست به کار بشیم. اینجوری میتونیم همه ی جوانب رو بسنجیم و درست قدم های بعدی رو برداریم.
بهترین تعریفی که در جواب سوال استارتاپ چیه؟ من شنیدم این بود که جایی خوندم استارتاپ یه هدف جدید رو دنبال میکنه و همیشه در حال آزمون و خطاست تا دست آوردهای نو و جدیدش رو به بهترین شکل تحویل جامعه بده. یعنی در طول حیات خودش از راه اندازی تا رسیدن به موفقیت همه در حال کشف بهترین ها هست که راه حل ها بدون هیچ نقصی باشن و خدمات خوبی ارائه بدن.
استارتاپ در لغت دارای معانی مختلفی هست. من برای اولین بار توی تاریخچه ی آمازون به واژه ی استارتاپ برخوردم. برام جالب شد و تحقیقات زیادی داشتم تا متوجه شدم بسته به نوع هدفی که داریم استارتاپ های مختلفی رو ممکنه راه اندازی کنیم. به همین دلیل باید قبل از هر اقدامی انواع مختلف استارتاپ هارو بشناسیم و سپس برنامه ریزی مناسبی براشون داشته باشیم.
با توجه به کنجکاوی که داشتم توی چندتا استارتاپ مختلف شرکت کردم و پیشرفت خوبی هم داشتیم ولی هر کدوم بنا به دلایلی که نمیشه بگم چون زیاد میشه متنی دارم، از هم پاشید. البته یه نکته ی مشترک توی همه ی اون ها این بود که یه تیم قوی و حرفه ای نداشت و به راحتی دچار گسستگی شد. البته برای خیلی از اون ها ناراحت شدم چون یه ایده ی قوی و ناب رو داشتن میپروروندن. واقعا بعضی شکست ها حیفه. کاش جایی بود میشد ازشون حمایت کرد تا با شکست مواجه نشن.
برای داشتن یه شرکت استارتاپی موفق باید اول ایده ی اولیش رو بسنجیم و بررسی کنیم. بعد اون باید به دنبال تامین منابع مورد نیاز برای راه اندازی اون باشیم. برای راه اندازی و معرفی بهتر مطمعنا به سراغ طراحی سایتی متناسب با اون هدف و ایده میریم و درون سایت به شرح کامل اون و محصولات یا خدماتی که قراره ارائه بدیم میپردازیم.
در این نقطه از ماجرا باید به دنبال این باشیم که مشتری ها و کاربران سایت تا چه حد به خدمات ما اشتیاق نشون میدن و کدوم یکی از اون ها براشون جذاب تره! بعد از این بررسی ها میتونیم نتیجه ی درستی بگیریم تا اشتباهات کمتری رو داشته باشیم.
سلام غلام جان
واقعا اطلاعات و روش های خیلی خوبی برای تحقیقات بازار ارائه کردین ، از شما ممنونم که با انتشار این محتوا هم یک ایده برای تولید محتوا به ما دادین هم مقاله ” استارتاپ چیست ” رو ارزشمند تر کردین 🙂
باید در نظر بگیریم که طراحی و راه اندازی یه استارتاپ اصول و قواعد زیادی داره و به ظور طبیعی یه فرد معمولی که از استارتاپ و روش های موفقیت اون اطلاعی نداره نمیتونه یه مدیر استارتاپی قوی باشه. توی بیشتر معانی استارتاپ به این نکته توجه شده که استارتاپ یه ایده ی جدیدی رو معرفی میکنه.
برای داشتن یه ایده ی نو باید در پیرامون زندگی خودمون به جستجو بپردازیم و از خودمون در وهله ی اول بپرسیم که هدفی که داریم چه امکاناتی رو برای زندگی ما به وجود میاره؟ آیا بهبود دهنده هست یا نه؟ زندگی رو آسون تر میکنه و مشکلات اون رو تا جای ممکن کمتر میکنه یا نه؟ تا چه حد دغدغههای یه انسان عادی رو توی زندگیش کم میکنه؟؟ با رسیدن به جواب این سوال ها میتونیم پیش بینی کنیم هدفی که داریم تا چه حد مورد استقبال افراد جامعه قرار میگیره.
برای خیلی از مردم و افراد این سوال پیش اومده که استارتاپ چیه؟؟ نمیشه گفت که یه چیز جدیدی هست بلکه نمونه های قدیمی زیادی داره مثل مرغ کنتاکی و… امروزه تعاریف زیادی برای استارتاپ منتشر شده که همه ی ما حداقل با یکی از اون ها آشنا هستیم.
امروزه با توجه به گسترش اینترنت و زیاد شدن نیازهای مردم و سخت تر شدن زندگی به دلیل مشغله های زیاد استارتاپ های جدیدی شروع به رشد کرده اند که هر کدوم با موفقیت چشم گیری توی مدت زمان کمی رو به رو شدن. به نظرم صرفا اینکه بخواییم زندگی های سخت الان رو بهتر کنیم میتونه ایده ی نابی برای شروع یه استارتاپ باشه.
اینکه الان استارتاپ ها خیلی توی چشمن و همه میخوان بدونن شرکت های استارتاپی چه هستند؟؟ فقط میتونه این معنی رو بده که چون کرونا به وجود اومد و مردم خونه نشین شدن بیشتر توی اینترنت وقت گذروندن. از طرف دیگه استارتاپ های جدیدی هم که به وجود اومدن همشون توی بستر اینترنت بود.
به همین دلیل سریع پیشرفت کردن و خودشونو به همه نشون دادن. از این طریق بود که استارتاپ های چند سال اخیر مورد توجه اکثر کاربرای اینترنتی قرار گرفت.
من شرکت های استارتاپی زیادی رو میشناسم که توی شهرهای کوچیکی شروع به کار کردن، رشد کردن و بعد موفقیت به شهر های بزرگتر مهاجرت کردن. به نظرم این شرکت ها باید توی شهری که به شهرت رسیدن خدمات ارائه بدن.
اینجوری تکلیف کسایی که ازشون حمایت کردن تا به موفقیت برسن چی میشه؟؟ اینجوری مردم به استارتاپ های جدید هم توجه زیادی نمیکنن چون میدونن عاقبت همشون یکیه.
واقعا چند سال اخیر از استارتاپ های زیادی تعریف شده تا جایی که همه ی ما کنجکاو شدیم بدونیم استارتاپ چیه؟ و یا شرکت های استارتاپی چی هستن؟ همه ی کسایی که به نوعی دارن از استارتاپ سخن میگن نمیدونن که معنی واقعی اون چی هست؟ برای چه منظوری استفاده میشه؟ اصلا استارت چه کاری هست؟ اسنپ فقط یه شرکت استارتاپی هست یا دیجیکالا هم جزوش محسوب میشه؟ و از این قبیل سوالات!!
من اصلا نمیدونستم که استارتاپ یعنی چه؟ برای یکی از شرکت ها خواستم رزومه بفرستم دیدم خط آخر آگهیشون نوشتن امکان کار با استارتاپ های برتر!
برام جالب شد که اصلا شرکت های استارتاپی چه هستند؟ هدفشون چیه؟ من هم مثل بقیه تعریف های زیادی برای استارت آپ خوندم و به نظرم استارتاپ با توجه به هدف هر شرکتی که ایجاد میشه معانی مختلفی میگیره. چیزی که در پشت این شرکت ها مهمه اینه که ساخته ی یه ذهن خلاق باشه تا بتونه بهترین ایده هارو در نظر گرفته و پیاده سازی کنه. استارتاپ به تنهایی نمیتونه به موفقیت برسه. شما تاریخچه ی شرکت های استارتاپی رو بخونید متوجه میشین اکثر اون ها با شکست مواجه شدن که هر کدوم دلایل مختلفی داشتن و ناکام موندن.
یادمه یه بار یکی بهم گفت لازمه که برای شروع هر کاری تاریخچه ی وجودی اون کار رو بررسی کنیم تا با مشکلات و چالش هایی که قراره باهاشون مواجهه بشیم، کمی آشنا باشیم. ممکنه استارتاپی که قراره راه اندازی کنیم در نوع خودش بی همتا باشه و تا این زمان مانندی نداشته باشه ولی قطعا مسیر راه اندازی استارتاپ ها یکی هست و همشون تجربه هایی مثل عدم تخصص نیروها، کمبود بودجه، مشکلات ثبت شرکت و امثال این ها رو داشتن.
برای یه مدیر استارت آپ، شرکت های استارتاپی زیادی هستن که میشه از اون ها به نوعی درس گرفت تا توی مسیری که هست به موفقیت برسه. استارتاپ های ایرانی بزرگی مثل دیجی کالا و جابینجا که رتبه های جهانی خوبی هم کسب کرده اند نمونه هایی از این موارد هستن.
این دو با ایده هایی نو شروع به کار کردن و مورد توجه قرار گرفتن. من به شخصه از شیوه ی کار جابینجا راضی هستم و رزومه های زیادی برای شرکت های مختلف و بزرگ فرستادم. جابینجا بستری امن رو خصوصا برای خانوم هایی که به دنبال شغل هستن، فراهم میکنه تا بشه با دقت شرکت مورد نظر رو بررسی کنیم. جالب اینجاست شرکت های بزرگ دیگه هم برای جذب نیرو هاشون از جابینجا استفاده میکنن و شما میتونین برای اون ها هم رزومه بفرستین. شرکت هایی مثل اسنپ، گلرنگ، دیجی کالا و… در این پلتفرم هستن.
به علاوه فرصت های زیاد شغلی هم وجود داره که میشه بسته به علاقه ای که داریم انتخاب کنیم. به نظرم استارتاپ جابینجا فوق العادس!!!
منم چند وقته که به فکر ایجاد یک استارتاپ هستم. تحقیق خیلی زیادی کردم ولی متوجه شدم که شرکت های استارتاپی موفق یه مدیر و یه تیم عالی رو دارن. چیزی هست که من فکر نمی کنم بتونم داشته باشم. عوامل دیگه ای هم در داخل کشور ما وجود داره که کارفرماها از اون ها ناراضی هستند که در نهایت باعث شکستن میشن. این عوامل بر روی مدیران استارتاپی و کسایی که مثل من تو فکر ایجاد یه استارتاپ هستن، هم تاثیر خیلی زیادی داره.